معنی فارسی temporally
B1به طور زمانی، به نحوهای اشاره دارد که مربوط به زمان یا توالی رویدادها باشد.
In relation to time; regarding the timing or sequence of events.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a temporal manner.
example
معنی(example):
رویدادها به طور زمانی نزدیک به هم رخ دادند.
مثال:
The events occurred temporally close to each other.
معنی(example):
از نظر زمانی، پروژه برای ماه آینده موعد دارد.
مثال:
Temporally, the project is due next month.
معنی فارسی کلمه temporally
:
به طور زمانی، به نحوهای اشاره دارد که مربوط به زمان یا توالی رویدادها باشد.