معنی فارسی temprely
B1به صورتی با شور و نشاط یا انرژی بالا، در ارتباط با فعالیتهای اجتماعی.
In a manner that generates excitement or enthusiasm.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور شوقآور صحبت کرد و توجه همه را جلب کرد.
مثال:
She spoke temprely, capturing everyone’s attention.
معنی(example):
سخنرانیهای شوقآور معمولاً روحیه مخاطبان را بالا میبرد.
مثال:
Temprely delivered speeches often uplift the audience's mood.
معنی فارسی کلمه temprely
:
به صورتی با شور و نشاط یا انرژی بالا، در ارتباط با فعالیتهای اجتماعی.