معنی فارسی temptingly
B1به طرز وسوسهانگیز، بهگونهای که وسوسه و تحریک به عمل بخشد.
In a way that tempts or entices; attractive in a suggestive manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
غذا به طرز وسوسهانگیزی بر روی میز چیده شده بود.
مثال:
The food was displayed temptingly on the table.
معنی(example):
او به طرز وسوسهآور به او لبخند زد که او نتوانست مقاومت کند.
مثال:
She smiled temptingly at him, making him unable to resist.
معنی فارسی کلمه temptingly
:
به طرز وسوسهانگیز، بهگونهای که وسوسه و تحریک به عمل بخشد.