معنی فارسی tendence

B1

تمایل، گرایش، نوایه‌ای که نشان از تمایل یا علاقه به رفتاری خاص دارد.

A general inclination or tendency toward a particular behavior or condition.

example
معنی(example):

او تمایل به بهبودی در تحصیلاتش نشان داد.

مثال:

She showed a tendence towards improvement in her studies.

معنی(example):

تمایل مردم به تعلل عادی است.

مثال:

The tendence for people to procrastinate is common.

معنی فارسی کلمه tendence

: معنی tendence به فارسی

تمایل، گرایش، نوایه‌ای که نشان از تمایل یا علاقه به رفتاری خاص دارد.