معنی فارسی tendenciously

B2

به صورت گرایش‌دار، در حالتی که تمایل خاصی در بیان وجود دارد.

In a manner that demonstrates bias or inclination towards a particular position.

example
معنی(example):

بررسی به صورت گرایش‌دار نوشته شده بود تا یک طرف را ترجیح دهد.

مثال:

The review was tendenciously written to favor one side.

معنی(example):

او حقایق را به صورت گرایش‌دار ارائه داد تا نظر عمومی را تحت تاثیر قرار دهد.

مثال:

He tendenciously presented the facts to sway public opinion.

معنی فارسی کلمه tendenciously

: معنی tendenciously به فارسی

به صورت گرایش‌دار، در حالتی که تمایل خاصی در بیان وجود دارد.