معنی فارسی tendril
B2 /ˈtɛn.dɹəl/رشته‌ای قابل انعطاف و نازک که از گیاهان بیرون می‌آید و به اجسام دیگر متصل می‌شود.
A slender, coiling structure of a climbing plant that attaches to supports.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A thin, spirally coiling stem that attaches a plant to its support.
معنی(noun):
A hair-like tentacle.
adjective
معنی(adjective):
Having the shape or properties of a tendril; thin and coiling; entwining.
example
معنی(example):
رشته‌واره گیاه به دور نرده برای حمایت پیچیده شده بود.
مثال:
The plant's tendril wrapped around the fence for support.
معنی(example):
رشته‌واره‌ها به گیاهان بالا رونده کمک می‌کنند تا راه خود را به سمت بالا پیدا کنند.
مثال:
Tendrils help climbing plants find their way upwards.
معنی فارسی کلمه tendril
:
رشته‌ای قابل انعطاف و نازک که از گیاهان بیرون می‌آید و به اجسام دیگر متصل می‌شود.
