معنی فارسی tendron

B1

قسمتی از گیاه که شبیه به تندیل است و کمک به بالا رفتن می‌کند.

A botanical term referring to a structure similar to a tendril that aids in climbing.

example
معنی(example):

دانشمند به مطالعهٔ تندون گیاه پرداخت.

مثال:

The scientist studied the tendron of the plant.

معنی(example):

یک تندون می‌تواند به گیاهان کمک کند تا بالا بروند.

مثال:

A tendron can help plants climb.

معنی فارسی کلمه tendron

: معنی tendron به فارسی

قسمتی از گیاه که شبیه به تندیل است و کمک به بالا رفتن می‌کند.