معنی فارسی tenemental
B2نسبت به بنای آپارتمانها که به افراد مختلف اجاره داده میشود.
Relating to a tenement, often referring to rented accommodation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختمانهای مسکونی محل زندگی بسیاری از خانوادهها بودند.
مثال:
The tenemental buildings were home to many families.
معنی(example):
آنها در یک منطقه مسکونی شهر زندگی میکردند که فضای محدودی داشت.
مثال:
They lived in a tenemental area of the city where space was limited.
معنی فارسی کلمه tenemental
:
نسبت به بنای آپارتمانها که به افراد مختلف اجاره داده میشود.