معنی فارسی tennist

B2

شخصی که به بازی تنیس مشغول است و مهارت‌های خاصی در این ورزش دارد.

A player of tennis, especially one who participates in competitive events.

example
معنی(example):

او یک تنیست ماهر است که در مسابقات محلی بازی می‌کند.

مثال:

He is a skilled tennist who plays in local tournaments.

معنی(example):

به عنوان یک تنیست متعهد، او هر روز تمرین می‌کند.

مثال:

As a dedicated tennist, she practices every day.

معنی فارسی کلمه tennist

: معنی tennist به فارسی

شخصی که به بازی تنیس مشغول است و مهارت‌های خاصی در این ورزش دارد.