معنی فارسی tensity

B1 /ˈtɛnsɪti/

تنش، فشردگی یا سختی یک جسم است که می‌تواند در انقباض و انبساط ظاهر شود.

The state of being strained or tense.

noun
معنی(noun):

The quality of being tense (literally or figuratively); tension.

example
معنی(example):

تنش عضلات او در حین بلند کردن وزنه‌ها واضح بود.

مثال:

The tensity of his muscles was evident as he lifted the weights.

معنی(example):

تنش پارچه بر روی نحوه افت آن تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The tensity of the fabric affects how it drapes.

معنی فارسی کلمه tensity

: معنی tensity به فارسی

تنش، فشردگی یا سختی یک جسم است که می‌تواند در انقباض و انبساط ظاهر شود.