معنی فارسی tentered

B1

چادر زدن، فرایند نصب چادر برای ایجاد سرپناه یا پوشش.

The act of setting up tents for shelter or coverage.

example
معنی(example):

آن‌ها منطقه را با چادر پوشاندند تا از آفتاب محافظت کنند.

مثال:

They tented the area to protect from the sun.

معنی(example):

جشنواره برای پذیرش بازدیدکنندگان بیشتر چادر زده شد.

مثال:

The festival was tented to accommodate more visitors.

معنی فارسی کلمه tentered

: معنی tentered به فارسی

چادر زدن، فرایند نصب چادر برای ایجاد سرپناه یا پوشش.