معنی فارسی tenticle

B1

بازوی طویلی که معمولاً به موجودات دریایی مانند هشت‌پا و جلبک‌ها تعلق دارد و برای گرفتن غذا یا حرکت استفاده می‌شود.

A long, flexible limb typically found on marine creatures like octopuses and squid, used for grasping or locomotion.

example
معنی(example):

هشت‌پا دارای یک بازوی بلند است که می‌تواند برای رسیدن به طعمه بسط یابد.

مثال:

The octopus has a long tenticle that can extend to reach prey.

معنی(example):

هنرمند یک موجود دریایی با بازوهای رنگارنگ نقاشی کرد.

مثال:

The artist painted a sea creature with colorful tenticles.

معنی فارسی کلمه tenticle

: معنی tenticle به فارسی

بازوی طویلی که معمولاً به موجودات دریایی مانند هشت‌پا و جلبک‌ها تعلق دارد و برای گرفتن غذا یا حرکت استفاده می‌شود.