معنی فارسی tenture
B2مدت یا دورهای که کسی یک موقعیت یا امتیاز را در اختیار دارد.
The period during which something is held or occupied.
- NOUN
example
معنی(example):
مدت اجاره توسط وکیل بررسی شد.
مثال:
The tenture of the lease was reviewed by the lawyer.
معنی(example):
مدت تصدی او در این سمت یک سال دیگر تمدید شد.
مثال:
Her tenture in the role was extended for another year.
معنی فارسی کلمه tenture
:
مدت یا دورهای که کسی یک موقعیت یا امتیاز را در اختیار دارد.