معنی فارسی teramorphous
B1کلمهای که برای توصیف اشیاء یا موجوداتی با قابلیت تغییر شکل استفاده میشود.
Describing an object or creature that can change its form or shape.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هنرمند مجسمهای ترامورفوس خلق کرد که شکلش تغییر میکند.
مثال:
The artist created a teramorphous sculpture that changes shape.
معنی(example):
در داستان، موجودی ترامورفوس میتوانست به هر محیطی سازگار شود.
مثال:
In the story, a teramorphous creature could adapt to any environment.
معنی فارسی کلمه teramorphous
:
کلمهای که برای توصیف اشیاء یا موجوداتی با قابلیت تغییر شکل استفاده میشود.