معنی فارسی term-time

B2

زمانی که دانشگاه‌ها یا مدارس در حال برگزاری کلاس‌ها هستند و دانش‌آموزان در محوطه دانشگاه یا مدرسه قرار دارند.

The period of the academic year when classes are held.

example
معنی(example):

بسیاری از دانش‌آموزان تنها در تعطیلات ترم به خانه برمی‌گردند.

مثال:

Many students return home only during term-time breaks.

معنی(example):

در طول زمان تحصیل، کتابخانه اغلب با دانش‌آموزانی که در حال مطالعه هستند، شلوغ است.

مثال:

During term-time, the library is often very busy with students studying.

معنی فارسی کلمه term-time

: معنی term-time به فارسی

زمانی که دانشگاه‌ها یا مدارس در حال برگزاری کلاس‌ها هستند و دانش‌آموزان در محوطه دانشگاه یا مدرسه قرار دارند.