معنی فارسی termillenary

B1

هزارساله به دوره‌ای اطلاق می‌شود که به یک هزار سال اشاره دارد.

A term that relates to a period of one thousand years.

example
معنی(example):

جشن هزارساله تاریخ هزار ساله‌ای را نشان می‌دهد.

مثال:

The termillenary celebration marked a thousand years of history.

معنی(example):

آنها برای بزرگداشت نیاکانشان یک رویداد هزارساله برنامه‌ریزی کردند.

مثال:

They planned a termillenary event to honor their ancestors.

معنی فارسی کلمه termillenary

: معنی termillenary به فارسی

هزارساله به دوره‌ای اطلاق می‌شود که به یک هزار سال اشاره دارد.