معنی فارسی terminably

B1

به طور پایانی، به معنی اینکه چیزی قابل خاتمه است.

In a manner that can be terminated.

example
معنی(example):

مشکلات به طور پایانی قابل حل هستند.

مثال:

The issues can be resolved terminably.

معنی(example):

در صورت نیاز، پروژه می‌تواند به طور پایانی خاتمه یابد.

مثال:

The project can be terminated terminably if needed.

معنی فارسی کلمه terminably

: معنی terminably به فارسی

به طور پایانی، به معنی اینکه چیزی قابل خاتمه است.