معنی فارسی terminize
B1توجه داشتن به یا قطع کردن یک قرارداد یا توافق.
To end or terminate a contract or agreement.
- VERB
example
معنی(example):
شرکت تصمیم گرفت قرارداد را با فروشنده terminated کند.
مثال:
The company decided to terminize the contract with the vendor.
معنی(example):
ما باید توافق خود را قبل از مهلت مقرر terminize کنیم.
مثال:
We need to terminize our agreement before the deadline.
معنی فارسی کلمه terminize
:
توجه داشتن به یا قطع کردن یک قرارداد یا توافق.