معنی فارسی termly
B1دوره‌ای، به معنای انجام یا وقوع در فواصل معین زمانی.
Relating to a specific term or period, often used in context of schedules or reports.
- adjective
- adverb
adjective
معنی(adjective):
Occurring every term.
مثال:
a termly fee
adverb
معنی(adverb):
Term by term; every term
example
معنی(example):
گزارش دوره‌ای هر سه ماه یک بار منتشر می‌شد.
مثال:
The termly report was published every three months.
معنی(example):
جلسات دوره‌ای به ما اجازه می‌دهند تا پیشرفت را به طور منظم ارزیابی کنیم.
مثال:
Termly meetings allow us to assess progress regularly.
معنی فارسی کلمه termly
:
دوره‌ای، به معنای انجام یا وقوع در فواصل معین زمانی.
