معنی فارسی ternately
B2بهصورت جداگانه یا متناوب، به طوری که اجزا به طور مرتب جایگزین میشوند.
In an alternating manner; happening in succession or interchangeably.
- ADVERB
example
معنی(example):
دانشآموزان بهطور جداگانه روی پروژه کار کردند تا بار کاری را تقسیم کنند.
مثال:
The students worked on the project ternately to share the workload.
معنی(example):
تیمها در طول روز بهطور متناوب وظایف خود را انجام دادند.
مثال:
The teams alternated their tasks ternately throughout the day.
معنی فارسی کلمه ternately
:
بهصورت جداگانه یا متناوب، به طوری که اجزا به طور مرتب جایگزین میشوند.