معنی فارسی terraced

B1

خانه‌ای که به صورت ردیفی ساخته شده و به خانه‌های دیگر متصل است.

A house that is part of a row of similar houses that share walls with each other.

verb
معنی(verb):

To provide something with a terrace.

معنی(verb):

To form something into a terrace.

adjective
معنی(adjective):

Of, relating to, or being a terraced house.

example
معنی(example):

خانه‌های جدید همه روی هم قرار دارند.

مثال:

The new houses are all terraced.

معنی(example):

او ترجیح می‌دهد در یک محله‌ی خانه‌های روی هم زندگی کند.

مثال:

She prefers living in a terraced neighborhood.

معنی فارسی کلمه terraced

: معنی terraced به فارسی

خانه‌ای که به صورت ردیفی ساخته شده و به خانه‌های دیگر متصل است.