معنی فارسی terreity

B1

تعریف: زمین، ناحیه یا منطقه خاص و ویژگی‌های آن.

The condition or quality of being terrene or related to the Earth.

example
معنی(example):

زمین از نظر سرزمین بسیار غنی است.

مثال:

The terreity of the land is very rich.

معنی(example):

ما در درس جغرافیا درباره سرزمین آموختیم.

مثال:

We learned about the terreity during our geography lesson.

معنی فارسی کلمه terreity

: معنی terreity به فارسی

تعریف: زمین، ناحیه یا منطقه خاص و ویژگی‌های آن.