معنی فارسی terrestricity
B1ویژگی‌های زمین‌محور بودن، مرتبط با زمین یا محیط‌های زمینی.
The quality or characteristic of being terrestrial, especially in relation to environmental factors.
- NOUN
example
معنی(example):
زمین‌محوری یک عامل کلیدی در درک تغییرات اقلیمی است.
مثال:
Terrestricity is a key factor in understanding climate change.
معنی(example):
پروژه تغییر زمین بر روی زمین‌محوری مریخ تمرکز دارد.
مثال:
The terraforming project focuses on the terrestricity of Mars.
معنی فارسی کلمه terrestricity
:
ویژگی‌های زمین‌محور بودن، مرتبط با زمین یا محیط‌های زمینی.
