معنی فارسی territorialism
B1مرزبندی، نگرش یا تئوری مربوط به کنترل و مدیریت سرزمینها.
A social theory or practice of asserting control over a defined area.
- NOUN
example
معنی(example):
مرزبندی معمولاً به درگیریها بر سر استفاده از زمین منجر میشود.
مثال:
Territorialism often leads to conflicts over land use.
معنی(example):
نظریه مرزبندی رفتارهای انسانی را در ارتباط با فضا توضیح میدهد.
مثال:
The theory of territorialism explains human behaviors in relation to space.
معنی فارسی کلمه territorialism
:
مرزبندی، نگرش یا تئوری مربوط به کنترل و مدیریت سرزمینها.