معنی فارسی testmatch
B1مسابقهای که برای آزمایش مهارتها و تواناییهای یک تیم یا بازیکن انجام میشود.
A match conducted to test the abilities of teams or players.
- NOUN
example
معنی(example):
تیمها برای مسابقه آزمایشی در آخر هفته آماده شدند.
مثال:
The teams prepared for the test match over the weekend.
معنی(example):
در کریکت، یک مسابقه آزمایشی میتواند تا پنج روز طول بکشد.
مثال:
In cricket, a test match can last up to five days.
معنی فارسی کلمه testmatch
:
مسابقهای که برای آزمایش مهارتها و تواناییهای یک تیم یا بازیکن انجام میشود.