معنی فارسی thai

B1

تایلند، کشوری در جنوب شرقی آسیا که به خاطر غذا، فرهنگ و میهمان‌نوازی‌اش معروف است.

Thai refers to anything related to Thailand, including its culture, language, and cuisine.

example
معنی(example):

غذای تایلندی به خاطر ادویه‌هایش مشهور است.

مثال:

Thai food is known for its spices.

معنی(example):

او فرهنگ و سنت‌های تایلند را دوست دارد.

مثال:

She loves Thai culture and traditions.

معنی فارسی کلمه thai

: معنی thai به فارسی

تایلند، کشوری در جنوب شرقی آسیا که به خاطر غذا، فرهنگ و میهمان‌نوازی‌اش معروف است.