معنی فارسی thalamus
B2تالاموس، بخشی از مغز که اطلاعات حسی را پردازش و به قسمت‌های دیگر مغز ارسال می‌کند.
A part of the brain involved in sensory perception and regulation of motor functions.
- noun
noun
معنی(noun):
Either of two large, ovoid structures of grey matter within the forebrain that relay sensory impulses to the cerebral cortex.
معنی(noun):
The receptacle of a flower; a torus.
معنی(noun):
A thallus.
معنی(noun):
An inner room or nuptial chamber.
example
معنی(example):
تالاموس در ادراک حسی نقش دارد.
مثال:
The thalamus is involved in sensory perception.
معنی(example):
پزشک توضیح داد که چگونه تالاموس سیگنال‌ها را در مغز پردازش می‌کند.
مثال:
The doctor explained how the thalamus processes signals in the brain.
معنی فارسی کلمه thalamus
:
تالاموس، بخشی از مغز که اطلاعات حسی را پردازش و به قسمت‌های دیگر مغز ارسال می‌کند.
