معنی فارسی thammuz

B2

تموز، خدایی در میتولوژی خاورمیانه که با کشاورزی و دگرگونی‌های طبیعی مرتبط است.

A deity worshipped in ancient Near Eastern cultures, associated with fertility and the changing seasons.

example
معنی(example):

تموز خدایی بود که در فرهنگ‌های باستانی پرستش می‌شد.

مثال:

Thammuz was a deity worshipped in ancient cultures.

معنی(example):

جشنواره‌هایی به افتخار تموز در زمان‌های قدیم رایج بود.

مثال:

Festivals in honor of Thammuz were common in the old days.

معنی فارسی کلمه thammuz

: معنی thammuz به فارسی

تموز، خدایی در میتولوژی خاورمیانه که با کشاورزی و دگرگونی‌های طبیعی مرتبط است.