معنی فارسی thamus

B1

یک ایزد باستانی، غالباً در میان مردمان قدیم پرستش می‌شد.

An ancient deity revered in historical cultures, often involved in religious practices.

example
معنی(example):

ثامس یک ایزد مهم در عبادت‌های باستانی بود.

مثال:

Thamus was a significant deity in ancient worship.

معنی(example):

پیروان ثامس جشنواره‌های بزرگی به افتخار او برگزار می‌کردند.

مثال:

The followers of Thamus held great festivals in his honor.

معنی فارسی کلمه thamus

: معنی thamus به فارسی

یک ایزد باستانی، غالباً در میان مردمان قدیم پرستش می‌شد.