معنی فارسی thankworthily
B1به شکلی که شایسته شکرگزاری باشد، به نحو شایسته.
In a manner that is worthy of thanks or gratitude.
- ADVERB
example
معنی(example):
او وقت خود را بهطور شایستهای برای امور خیریه صرف کرد.
مثال:
He devoted his time thankworthily to charitable causes.
معنی(example):
او بهطور شایستهای در نقش خود به عنوان یک داوطلب خدمت کرد.
مثال:
She served thankworthily in her role as a volunteer.
معنی فارسی کلمه thankworthily
:
به شکلی که شایسته شکرگزاری باشد، به نحو شایسته.