معنی فارسی thc
B2مادهای روانگردان که در کنجاله یافت میشود و اثرات مختلفی بر روی مغز دارد.
Tetrahydrocannabinol, the principal psychoactive constituent of cannabis.
- OTHER
example
معنی(example):
THC جزء اصلی فعال روانی کنجاله است.
مثال:
THC is the main psychoactive component of cannabis.
معنی(example):
مطالعات نشان میدهند که THC میتواند به حافظه کوتاهمدت تأثیر بگذارد.
مثال:
Studies show THC can affect short-term memory.
معنی فارسی کلمه thc
:
مادهای روانگردان که در کنجاله یافت میشود و اثرات مختلفی بر روی مغز دارد.