معنی فارسی the blues

B2

حالت غم و اندوهی که معمولاً به دلیل تنهایی یا افکار غمگین به وجود می‌آید.

A feeling of sadness; also a genre of music expressing that feeling.

example
معنی(example):

او بعد از مهمانی کمی احساس ناراحتی کرد.

مثال:

He felt a bit of the blues after the party.

معنی(example):

گوش دادن به بلوز می‌تواند بسیار دلپذیر باشد.

مثال:

Listening to the blues can be very soothing.

معنی فارسی کلمه the blues

: معنی the blues به فارسی

حالت غم و اندوهی که معمولاً به دلیل تنهایی یا افکار غمگین به وجود می‌آید.