معنی فارسی the coast is clear
B1به معنای وجود شرایط ایمن برای انجام کاری است.
Indicates that it is safe to proceed or act, typically after waiting for a potential danger to pass.
- IDIOM
example
معنی(example):
وقتی رئیس میرود، زمان مناسب برای شروع صحبت کردن است.
مثال:
Once the boss leaves, the coast is clear for us to start talking.
معنی(example):
سکوت برقرار است؛ ما بالاخره میتوانیم از خانه بیرون برویم.
مثال:
The coast is clear; we can finally leave the house.
معنی فارسی کلمه the coast is clear
:
به معنای وجود شرایط ایمن برای انجام کاری است.
