معنی فارسی the crease

B1

چین، جایی که دو سطح به هم می‌رسند و معمولاً به صورت یک خط مشخص هستند.

A line where something is folded or pressed, usually showing a clear mark.

example
معنی(example):

چین در شلوار او ظاهری براق به او می‌دهد.

مثال:

The crease in his trousers gives him a polished look.

معنی(example):

فراموش نکنید که کاغذ را در چین تا کنید.

مثال:

Don't forget to fold the paper at the crease.

معنی فارسی کلمه the crease

: معنی the crease به فارسی

چین، جایی که دو سطح به هم می‌رسند و معمولاً به صورت یک خط مشخص هستند.