معنی فارسی the crunch

B2

عبارت the crunch به معنای موقعیت بحرانی یا لحظه‌ای است که تصمیمات یا اقدامات فوری ضرورت پیدا می‌کند.

The critical moment or situation, especially when deciding on a course of action.

example
معنی(example):

در مواقع سخت، ما همه باید با هم کار کنیم.

مثال:

In the crunch, we all have to work together.

معنی(example):

لحظه حساس زمانی بود که مهلت نزدیک می‌شد.

مثال:

The crunch moment came when the deadline approached.

معنی فارسی کلمه the crunch

: معنی the crunch به فارسی

عبارت the crunch به معنای موقعیت بحرانی یا لحظه‌ای است که تصمیمات یا اقدامات فوری ضرورت پیدا می‌کند.