معنی فارسی the elements

B1

عناصر به مواد پایه‌ای اطلاق می‌شود که تشکیل‌دهنده همه چیز در جهان هستند.

The fundamental substances that consist of atoms, which cannot be broken down into simpler substances.

example
معنی(example):

عناصر جدول تناوبی شامل هیدروژن و اکسیژن هستند.

مثال:

The elements of the periodic table include hydrogen and oxygen.

معنی(example):

در طبیعت، عناصر با هم ترکیب می‌شوند تا ترکیبات مختلفی بسازند.

مثال:

In nature, the elements combine to form various compounds.

معنی فارسی کلمه the elements

: معنی the elements به فارسی

عناصر به مواد پایه‌ای اطلاق می‌شود که تشکیل‌دهنده همه چیز در جهان هستند.