معنی فارسی the enlightenment

C2

روشنگری به دوره‌ای از تاریخ اشاره دارد که در آن فکر و عقل جای خود را به مسائل معنوی و مذهبی داد.

An intellectual movement in the 17th and 18th centuries focused on reason, science, and individualism.

example
معنی(example):

روشنگری دوره‌ای بود که بر عقل و علم تأکید داشت.

مثال:

The Enlightenment was a period that emphasized reason and science.

معنی(example):

بسیاری از ایده‌های مهم در دوران روشنگری به وجود آمدند.

مثال:

Many important ideas originated during the Enlightenment.

معنی فارسی کلمه the enlightenment

: معنی the enlightenment به فارسی

روشنگری به دوره‌ای از تاریخ اشاره دارد که در آن فکر و عقل جای خود را به مسائل معنوی و مذهبی داد.