معنی فارسی the everlasting
C1چیزی که همواره وجود دارد و از بین نمیرود.
Something that lasts forever; eternal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پیوند ابدی بین آنها نشکستنی بود.
مثال:
The everlasting bond between them was unbreakable.
معنی(example):
عشق او به هنر جوهر ابدی شخصیت اوست.
مثال:
Her love for art is the everlasting essence of her personality.
معنی فارسی کلمه the everlasting
:
چیزی که همواره وجود دارد و از بین نمیرود.