معنی فارسی the floor

A1

زمین، سطحی است که در داخل یک ساختمان به‌عنوان محل راه رفتن و نشستن استفاده می‌شود.

The surface of a room on which one stands or walks.

example
معنی(example):

لطفاً قبل از اینکه غذا بخوریم، زمین را تمیز کن.

مثال:

Please clean the floor before we eat.

معنی(example):

او برای بازی با بچه‌ها روی زمین نشسته بود.

مثال:

She sat on the floor to play with the children.

معنی فارسی کلمه the floor

: معنی the floor به فارسی

زمین، سطحی است که در داخل یک ساختمان به‌عنوان محل راه رفتن و نشستن استفاده می‌شود.