معنی فارسی the four freedoms
B1مجموعهای از حقوق که شامل آزادیهایی است که هر فرد باید داشته باشد.
A set of rights that represent fundamental human freedoms, often discussed in a social or political context.
- OTHER
example
معنی(example):
چهار آزادی شامل آزادی بیان و آزادی عبادت است.
مثال:
The four freedoms include freedom of speech and freedom of worship.
معنی(example):
او در سخنرانیاش از چهار آزادی حمایت کرد.
مثال:
He advocated for the four freedoms in his speech.
معنی فارسی کلمه the four freedoms
:
مجموعهای از حقوق که شامل آزادیهایی است که هر فرد باید داشته باشد.