معنی فارسی the infidel
B2به فردی اشاره دارد که به یک دین خاص اعتقاد ندارد و معمولاً در فرهنگها با احساس منفی دیده میشود.
A specific reference to a person who does not follow a particular religion, often viewed negatively.
- NOUN
example
معنی(example):
جامعه، کافر را به عنوان تهدیدی برای باورهای خود میدید.
مثال:
The community saw the infidel as a threat to their beliefs.
معنی(example):
از نظر تاریخی، کافر اغلب در جامعه حاشیهنشین بود.
مثال:
Historically, the infidel was often marginalized in society.
معنی فارسی کلمه the infidel
:
به فردی اشاره دارد که به یک دین خاص اعتقاد ندارد و معمولاً در فرهنگها با احساس منفی دیده میشود.