معنی فارسی the main

B1

اصلی‌ترین یا مهم‌ترین بخش یا موضوع چیزی.

The primary or most important part of something.

example
معنی(example):

دلیل اصلی تأخیر، ترافیک بود.

مثال:

The main reason for the delay was traffic.

معنی(example):

او شخصیت اصلی داستان است.

مثال:

She is the main character in the story.

معنی فارسی کلمه the main

: معنی the main به فارسی

اصلی‌ترین یا مهم‌ترین بخش یا موضوع چیزی.