معنی فارسی the other thing
A2چیز دیگری، اشاره به موضوعی که در کنار موضوع دیگر مطرح شده است.
A different subject or point that has been mentioned previously.
- NOUN
example
معنی(example):
من نیاز دارم درباره چیز دیگری که دربارهاش صحبت کردهایم، صحبت کنم.
مثال:
I need to talk about the other thing we've discussed.
معنی(example):
فراموش نکن چیز دیگر را در لیست کارهای خود.
مثال:
Don't forget the other thing on your to-do list.
معنی فارسی کلمه the other thing
:
چیز دیگری، اشاره به موضوعی که در کنار موضوع دیگر مطرح شده است.