معنی فارسی the passion
B1علاقهای عمیق و قوی که میتواند مشوقی برای تلاش و خلاقیت باشد.
A deep emotion that motivates someone to act or create, often used in artistic contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
علاقهاش او را به نوشتن یک رمان واداشت.
مثال:
The passion drove him to write a novel.
معنی(example):
در هنر، علاقه چیزی است که اثر را به زندگی میآورد.
مثال:
In art, the passion is what brings the work to life.
معنی فارسی کلمه the passion
:
علاقهای عمیق و قوی که میتواند مشوقی برای تلاش و خلاقیت باشد.