معنی فارسی the peace
B2صلح، وضعیتی است که در آن نزاع و درگیری وجود ندارد و آرامش برقرار است.
A state of tranquility or quiet, often used in the context of the absence of conflict.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها امیدوارند به صلحی که پس از جنگ رخ میدهد.
مثال:
They hope for the peace that follows the war.
معنی(example):
صلح حاکم بر روستا ذهن او را آرام کرد.
مثال:
The peace of the countryside calmed her mind.
معنی فارسی کلمه the peace
:
صلح، وضعیتی است که در آن نزاع و درگیری وجود ندارد و آرامش برقرار است.