معنی فارسی the plough
A2ابزار کشاورزی سنتی که به شخم زدن زمین کمک میکند.
The specific farming tool used for turning over soil.
- NOUN
example
معنی(example):
پلاخ به مدت قرنها ابزار مهمی برای کشاورزان بوده است.
مثال:
The plough has been a crucial tool for farmers for centuries.
معنی(example):
در زمانهای قدیم، پلاخ کشاورزی را متحول کرد.
مثال:
In ancient times, the plough revolutionized agriculture.
معنی فارسی کلمه the plough
:
ابزار کشاورزی سنتی که به شخم زدن زمین کمک میکند.