معنی فارسی the right

B2

روش یا اقدام مناسب در یک موقعیت خاص.

The correct or most suitable choice or option.

example
معنی(example):

شما باید روش درست را برای حل مشکل پیدا کنید.

مثال:

You need to find the right approach to solve the problem.

معنی(example):

آیا این روش درستی است؟

مثال:

Is this the right way to do it?

معنی فارسی کلمه the right

: معنی the right به فارسی

روش یا اقدام مناسب در یک موقعیت خاص.