معنی فارسی the scotch
B1نوعی نوشیدنی الکلی، ویسکی تولید شده در اسکاتلند.
A whisky distilled in Scotland.
- NOUN
example
معنی(example):
او برای خود یک لیوان از اسکات pour کرد.
مثال:
He poured himself a glass of the scotch.
معنی(example):
اسکاتی که او آورد دوازده ساله بود.
مثال:
The scotch he brought was aged for twelve years.
معنی فارسی کلمه the scotch
:
نوعی نوشیدنی الکلی، ویسکی تولید شده در اسکاتلند.