معنی فارسی the smoke

B1

دود، گاز حاصل از سوختن مواد، معمولاً در هنگام آتش سوزی‌ها یا سوختن غذا به وجود می‌آید.

The visible vapor or gases released from burning materials.

example
معنی(example):

دود آتش کمپ پر از هوا بود.

مثال:

The smoke from the campfire filled the air.

معنی(example):

او دستش را تکان داد تا دود اتاق را پخش کند.

مثال:

She waved her hand to disperse the smoke in the room.

معنی فارسی کلمه the smoke

: معنی the smoke به فارسی

دود، گاز حاصل از سوختن مواد، معمولاً در هنگام آتش سوزی‌ها یا سوختن غذا به وجود می‌آید.