معنی فارسی the water

A1

یک مایع شفاف و بدون رنگ که برای زندگی ضروری است و شکل مایع دارد.

A clear, colorless, odorless liquid that is essential for life.

example
معنی(example):

آب در دریاچه بسیار شفاف و آبی است.

مثال:

The water in the lake is very clear and blue.

معنی(example):

او آب را از رودخانه بعد از تصفیه کردن نوشید.

مثال:

She drank the water from the river after filtering it.

معنی فارسی کلمه the water

: معنی the water به فارسی

یک مایع شفاف و بدون رنگ که برای زندگی ضروری است و شکل مایع دارد.